قلب شیشه ای
هرکس جای من بود ، می بُرید اما من هنوز می دوزم ، چشم امید به راه . . . . . . فراموش کردنت کار آسانی است کافی است دراز بکشم ، چشمهایم را ببندم و نفس نکشم ! . . . هواشناسی اعلام کرد آغوشت برای همیشه گرم است ! . . . از آزمایشگاه عشق میآیم گروه خونی ام “تو” ی مثبت است ! . . . تعداد دقیق مژه هایت را میدانم تعجب نکن ، مگر زندانی کاری جز شمردن میله های زندانش دارد ؟ . . . هزار بار هم از این دنده به آن دنده شوی فایده ندارد ! این تخت خواب “آغوش” کم دارد . . .
نظرات شما عزیزان:
سلام.....
خوبي......؟ وب با حالي داري.... خيلي خوشحال ميشم به من هم سر بزني ونظر بدي.... دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, :: 8:47 بعد از ظهر :: نويسنده : roza
|